جدیدترین ها

آهنگ ،سریال ، عکس ، فال ، مدل لباس ، پیامک ، اخبار روز و ... همه و همه درجدیدترین ها

جدیدترین ها

آهنگ ،سریال ، عکس ، فال ، مدل لباس ، پیامک ، اخبار روز و ... همه و همه درجدیدترین ها

متن های تامل برانگیز جدید

متن های خفن جدید


به بعضیا هم باس گفت :

ریاضی بلد نیستی به درک . . .

ولی جمع کن خودتو از زیر این و اون. . . .

 

______________________________________________________________________________

 

عشقه من . . .

تو رفتی و اینها میمانند . . .

یک آه . . .

یک بغض لعنتی . . .

و یک سوال بی جواب . . .؟

آیا هنوز هم گاهی دلت برایم تنگ میشود ؟؟؟؟

 

______________________________________________________________________________

 

میدانی رفیق . .

 وقتی دلت گرفته . . .وقتی غمگینی . . .وقتی از زندگی سیری . . .
 حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون برای آدما طعمـۀ خــوبــی
 
هستــــی ..

 

________________________________________________________________________________

 

خدایا انصافت کجاست . . .؟؟؟

من خودخوری میکردم و آه میکشیدم . . .

درحالی که او دیگری را میخورد و آه میکشید . . .

 

_______________________________________________________________________________

 

عشق من . . .

سادگیم را . . .

یکرنگی ام را . . .

به پای حماقتم نگذار . . .

خودم انتخاب کردم که ساده باشم و دیگران را دور نزنم . . .

وگرنه بد بودن و فریب دادن دیگران آسانترین کار دنیاست . . .

بلد بودن نمیخواهد . . .

 

_______________________________________________________________________________

 

میدانی رفیق . . .

درد تنهایی را به دل نگیر . . .

عقابها هم همیشه تنهایند . . .

این لاشخورها هستند که همیشه جمعشان جمع است . . .

 

________________________________________________________________________________

 

عشقه من . . .

بهانه نیاور . . .  رفتنت برای بودن با دیگری بود . . .

نه تقدیر را گردن بزن و نه به دستهای روزگار کاری داشته باش . . .

مسئله دستهای تو بود که در دستهای دیگری  جا خوش کرده بود . . .

بیخیالت میشوم برو . . .

من اگر من باشم اشکی برای کسی که مرا مفت فروخت نمیریزم . . .

 

__________________________________________________________________________________

 

عشق من . . .

از دلنوشته هایم ساده نگذر . . .

به یاد داشته باش این دلنوشته ها را . . .

 یک دل نوشته  لعنتی . . . . .

 

_______________________________________________________________________________

 

میدانی رفیق . . .

انکس که رفتنی ست  بگذار برود . . .

التماس به ماندنش نکن . . .

چون بودنش هم به اندازه ی نبودنش درد و رنج دارد . . .

 

______________________________________________________________________________

 

عشقه من . . .

هنوز نشده دوبـــاره ببینمت !
اما مطمئنم این بار ...
دیگر نه از طپش قلبم خبریست.... نه از خوشحالی کودکانه ام برای دیدنت
این بار نگاهت می کنم و زیر لب می گویم :
"خدارا شکر که سهمم از زنــدگی نبودی..."

 

_______________________________________________________________________________

 

 

صدایت در گوشم زمزمه میشود و نگاهت در ذهن مجسم

 

ولی من تو را میخواهم ، نه خیالت را . . .

 

______________________________________________________________________________

 

خدایا مرا چه طعمی آفریدی که

همه از من زود سیر می شوند

 

______________________________________________________________________________

 

دلـــم واســه تــویـــی تنـــگ شـــده،کــه هــیـچ وقـت نـمـی تــونــی بـفـهـمــی چــه انــدازه دلتنگمو چـه اندازه عــاشـقـانـه، بـــه دور از هـوس، صـادقــانه، تــو رو دوستت دارم



منبع : hotsity.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۹
ravi 114

تفاوت اولین جمله های اول دبستان در کشور های مختلف


می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟
.
.
بابا آب داد ، بابا نان داد !!!!!!!!
.
می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
.
.
من می توانم بخوانم و بنویسم
.
.
.
می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
.
.
.
من می توانم بدوم
و این است که ما همیشه چشممون دنبال دست پدر ...

منبع : http://www.4jok.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۲
ravi 114
آیا واقعا چادر محدود کننده اس ؟


94047596275208211236.bmp

میگه چادر محدودم میکنه!سختمه!

می پیچه تو دست وپام!

امابه جاش این کفشای پاشنه ده سانتی می پوشه

 خیلی راحته!

توش احساس آِرامش می کنه!

اصلاهم برای پاش ضرر نداره!

اصلا هم باعث نمی شه بخوره زمین!


منبع :http://facenama.com/tavasool

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۵۱
ravi 114
لذت نماز خواندن

به نظر شما نماز خواندن چقدر لذت داره؟


شاید این تصویر یه مقدارش را بتونه جواب بده

119_14894.jpg


حالا اگه تو ازش لذت نمی بری علت و راه درمانش را در زیر مطالعه کن ..



سوال: سلام جوان 23 ساله‌ای هستم که علاقه‌ای برای خواندن نماز ندارم خیلی بی انگیزه شده‌ام، تنبلی می‌کنم، ولی دلم می‌خواهد به خدا نزدیک بشوم نماز با خشوع و توجه بخوانم چه کنم؟ راهنماییم کنید

سلام علیکم ...


از این که سوال خود را با گروه اخلاق و تربیت معراج در میان گذاشتید از شما کمال تشکرو قدر دانی را دارم و امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق عبادت و بندگی عنایت بفرماید.


عواملی که باعث می‌شود انسان نسبت به نماز و یا هر عبادت دیگری بی میل شود عبارتند از:
1: عدم شناخت: عدم شناخت از اسرار و آثار هر عبادتی به خصوص سلطان عبادت‌ها «نماز» باعث می‌شود که انسان یا نماز نخواند و یا این که اگر می‌خواند آن را با سستی و تبلی و بی حالی انجام دهد .
نماز فریضه‌ای است که هیچ یک از اعمال انسان به اندازه آن اهمیت ندارد به صورتی که پذیرش دیگر اعمال انسان بستگی به پذیرش و قبولی نماز دارد همان گونه که در روایتی از رسول اکرم نقل شده است که می‌فرماید:


نماز ستون دین است هر گاه نماز انسان نزد خداوند پذیرفته شود اعمال دیگرش نیز پذیرفته می‌شود و اگر نمازش پذیرفته نشود اعمال دیگرش هم پذیرفته نمی‌شود. [1]
اگر انسان اهل نماز نباشد باید از ناراحتی دق کند چرا که بهشت برین که بهترین نعمت‌های الهی در آن است در صورتی به انسان داده می‌شود که اهل نماز باشد

و در مقابل کسانی که اهل نماز نیستند قطعا در جهنم و عذاب الهی گرفتار خواهند شد همان گونه که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:


اصحاب یمین که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راست‌شان مى‏‌دهند آن‌ها در باغ‌هاى بهشتند، و سؤال مى‏‌کنند از مجرمان، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ مجرمان مى‏‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. [2]
 کسی که اهل نماز نباشد گرفتاری‌هایش افزایش می‌یابد و هر چه تلاش می‌کند از زندگی لذت نمی‌برد همان گونه که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏‌کنید. [3]


2: آلودگی به گناه: واقعا وقتی انسان با گناه مانوس می‌شود و از ان لذت می‌برد و به مرحله ای می‌رسد که نمی‌تواند جلوی گناهان را بگیرد به همین اندازه از عبادت و بندگی دور می‌شود گناهانی مانند:


 چشم چرانی، برقراری روابط نامشروع با جنس مخالف، دروغ گفتن، استهزاء و تحقیر مؤمنان، خود ارضائی، استفاده از غذاهایی که حلال و یا پاک نیستند باعث می‌شوند که انسان از عبادت لذت نبرد و به مرور زمان نسبت به آن بی میل و بی رغبت شود.
همان گونه که امام سجاد علیه‌السلام در مناجات ابوحمزه ثمالی یکی از علت‌های بی‌رغبتی به نماز را گناه دانسته و در درگاه الهی عرضه می‌دارد:


خدایا چه شده است که هرگاه با خود می‌گویم که آماده نماز شوم و مناجاتی با تو داشته باشم، کسالت را در هنگام نماز بر من مسلط می‌نمایی؟ و لذت مناجات را از من سلب می‌کنی… شاید مرا بی اعتنا به ربوبیت خود یافتی و از خود دور نموده‌ای… شاید به جرم و گناهم مرا مجازات نموده‌ای؟ شاید مرا مأنوس با اهل بطالت می‌دانی و انس با نماز را از من سلب کردی?. [4]


3: احساس گناه: برخی بدلیل گرفتار دانستن خود به گناه از درگاه الهی مایوس شده و چنین می‌پندارند که آب از سرشان گذشته و دیگر راه برگشتی برای آن‌ها وجود ندارد لذا نسبت به تمامی مسائل عبادی از جمله نماز بی تفاوت می‌شوند .


اگر سستی در نماز – خدای ناکرده - بواسطه گناهی می‌باشد؛ خوب است به این‌گونه افراد یاآوری شود که خداوند راه بازگشت را بسوی همه گناه کاران باز گذاشته تا جایی که از کسانی که خداوند متعال خیلی آن‌ها را دوست دارد آنهایی هستند که با وجود گناهان مکرری که در گذشته داشته‌اند به دامن امن الهی باز گشته و توبه می‌کنند. و در قرآن کریم می‌فرماید:


خداوند، توبه‏‌کنندگان را دوست دارد، و پاکان را(نیز) دوست دارد. [5]
4: مسخره کردن افراد جاهل: گاهی وقتی نوجوان و یا جوانی آستینش را بالا می‌زند تا وضو گرفته و در درگاه الهی مناجات کند با مسخره افراد حسود و کوتاه بین و جاهل مواجه می‌شود که در این خصوص برخی با اعتماد به نفس و بی‌اهمیتی به این گونه تمسخرها به کار و عبادت خود مشغول می‌شوند ولی برخی که از نظر اعتماد به نفس در مرحله پایین هستند

و یا از ازش و اهمیت نماز زیاد با خبر نیستند نسبت به این عبادت مهم و اساسی بی میل و بی رغبت می‌شوند. در حالی که اگر انسان به درستی مسیر و اهمیت ،آن پی برده باشد از تمسخر یاوه گویان شکست نمی‌خورد.
5: اعمال و رفتار برخی از نمازگزاران: بارها شده است که وقتی شخصی آزاری از یک شخص نمازی می‌بیند سریع نمازش را مورد مواخذه قرار می‌دهد و می‌گوید چه نماز بخوان و چه..در حالی که الگوهای ما معصومین علیهم السلام هستند نه دیگر مردم و نماز خوانان. ممکن است شخصی که نماز می‌خواند به گناهانی هم مبتلا باشد نباید با دیدن نماز این گونه افراد خیال کنیم که او پاک و بی‌عیب است.
روش‌های ایجاد خصوع و خشوع در نماز:


حضور قلب آنست که انسان در نماز، توجه قلبى به خدا داشته باشد و از یاد او غافل نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حرکات نماز، بداند چه مى‏‌گوید، چه مى‏‌خواهد، معنى حرکات و افعالش چیست، رو به چه کسى ایستاده، قبله‏‌اش کجاست، چرا نماز مى‌‏خواند و در برابر چه خداى عظیمى به نیایش و پرستش و حمد و ثنا و ذکر و دعا ایستاده است.
اگر ذهن انسان به مسائل دیگر مشغول باشد، اگر حواس انسان پرت شود، اگر هر صدایى، هر منظره‏‌اى، هر رفت و آمدى، هر نوشته و خط و نقاشى و صحنه‏‌اى، او را به خود مشغول کند و یادش رود که در حال نماز است و کجا ایستاده و چه مى‏‌گوید، معناى این نداشتن حضور قلب است.
یکى از راه‏‌هاى کسب حضور قلب، دانستن معناى نماز و در نظر آوردن ترجمه کلماتى است که انسان در نماز مى‌‏گوید.
راه دیگر، انتخاب مکانى براى نماز است که رفت و آمدها و سر و صداها، صحبت‌‏ها، عکس‏‌ها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.


راه دیگر، انجام مستحباتى است که پیش از نماز و هنگام نماز، رعایت آن‌ها به نمازگزار حالت توجّه بیشترى مى‏‌دهد و او را به یاد خدا و بندگى خویش مى‌‏اندازد.
وقتى به ملاقات یک شخصیّت برجسته مى‌‏روید، بهترین لباس را مى‏‌پوشید و مؤدّب در نزد او مى‏‌ایستید و یا مى‏‌نشینید و از هر کارى که برخلاف ادب باشد، پرهیز مى‏‌کنید، به سخنان او کاملًا گوش مى‌‏دهید و به آنچه خودتان مى‏‌گوئید، کاملًا توجّه دارید و در سراسر لحظه دیدار، آن شخص در نظرتان است.
خدا برترین موجود است و هستى همه موجودات به او بستگى دارد. ما، بنده‏‌اى نیازمند و ناتوان، که از نعمت‏‌هاى او برخورداریم، به شکرانه نعمتهایش به عبادت و نماز مى‏‌ایستیم.
توجّه به این «جایگاه» که ما در مقابل «اللَّه» داریم، دل را نرم مى‏‌کند، خضوع و خشوع و فروتنى مى‌‏آورد. [6]

...............................

منابع:
[1]. الصلاة عمود الدین ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواه«کنج حکمت، ص 122 بحث اساس دین»
[2]. إِلاَّ أَصْحابَ الْیَمینِ، فی‏ جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمینَ، ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ، قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ «سوره مدثر آیات 39 تا 43»
[3]. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی«سوره طه آیه 124»
[4]. قُمْتُ لِلصَّلوةِ بَینَ یدَیکَ وَناجَیتُکَ اَلْقَیتَ عَلَی نُعاساً اِذا اَنـَا..صَلَّیتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا ناجَیتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ...تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی«فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی»
[5]. إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ «سوره البقرة : 222»
[6]. آشنایى با نماز، ص: 58

 منبع : jonbeshnet.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۵
ravi 114

راست میگن ..

به بعضی آدما باید گفت ....


من تنهایی !!!

تو با چندتایی ؟؟؟؟؟


تلنگر واژه هایم، عمق دلم رو برای فرود بی نفس ، بی قفس میکند ...

و من ..

غرق در قصه های غصه هایم

مدام مرور می شوم ....


کاری از وبلاگ جدیدترین ها



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۷
ravi 114

232_2513.jpg

هَنفل که از مشاوران و جاسوسان کاخ سفید است می‌گوید:

 «اگر ما بتوانیم زنان ایران را گول بزنیم و حجاب و عفاف را از آنان بگیریم، به تمام نقشه‌های خود رسیده‌ایم! او در یکی از گزارشات خود می‌گوید:

ما موفق شدیم که چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گلدار تبدیل کنیم و چادر توری و گلدار زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین، خیلی کوتاه و تنگ تبدیل کنیم و اکنون از حجاب یک زن مسلمان در ایران فقط یک روسری مانده است که جلو موها و پشت آن کاملا مشخص است و آن‌ها از این که با مردان نامحرم ارتباط داشته باشند شرمنده نیستند؛

بلکه برعکس از این شرمنده‌اند که در محیطی نتوانند با مردان نامحرم ارتباط مستقیم و روابط آزادتری داشته باشند! اگر ما موفق شویم این روسری را هم از خانم‌های ایرانی بگیریم، دیگر چیزی از اسلام و انقلاب در ایران نخواهد ماند!

منبع : http://facenama.com/tavasool
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۵۷
ravi 114
عشق بهتراست یا ثروت

عشق بهتر است یا ثروت؟

ازدواج با عشق یا ثروت ؟

 این‌جانب مدتی است که با فردی آشنا شده‌ام و در حال حاضر همدیگر را خیلی دوست داریم اما او مشکل مالی دارد و به خاطر همین برای خواستگاری اقدامات لازم را انجام نداده است و از این نظر که مرا می‌خواهد، شک ندارم.


ولی یک خواستگار دیگر هم دارم که هیچ مشکل مالی ندارد و کار و وضیعت مالی‌اش عالی ست. اما دلم با او نیست.


 حال سؤال من این است که عشق یا ثروت، کدام‌یک را باید انتخاب کنم؟ آیا باکسی ازدواج کنم که هیچ حسی نسبت به او ندارم و ثروتمند‌است؟ یا باکسی که او را دوست می‌دارم اما مشکل مالی دارد و ثروتمند نیست؟ مانده‌ام که کدام‌یک را انتخاب کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید.

سلام

با تشکر از مکاتبه شما با سایت رهروان ولایت

در ازدواج اصولی هست که اگر افراد خود را ملزم به رعایت آن بکنند ازدواج موفق و پایداری خواهند داشت، همچنین در مورد خواستگار پولدارتان که هیچ حسی نسبت به او ندارید، اصلی است مبنی بر اینکه قبل از ازدواج باید یک علاقه حداقلی و یک

پسند اولیه در شما ایجادشده باشد، در غیر این صورت ازدواج با فردی که هیچ احساسی نسبت به او ندارید ریسک دارد و معلوم نیست علاقه‌ای که الآن به وجود نیامده بعدها به وجود آید و همچنین ثروت جزء ملاک‌های ترجیحی ازدواج است که بودنش یک مزیت به شمار می‌آید

و نبودنش نیز مانع خوشبختی نیست و می‌شود از آن چشم‌پوشی کرد. البته ناگفته نماند که این احتمال هم وجود دارد شما به خاطر علاقه به فرد دیگری فکر می‌کنی که هیچ حسی به او ندارید (باید دقت کنید)


در مورد فردی که دوستش دارید و مشکل مالی دارد، عشق‌های قبل از ازدواج انسان را کور می‌کند و مانع دیدن عیوب طرف می‌شود و یا در صورت دیدن عیوب، آن‌ها را بی‌اهمیت می‌پندارد خلاصه شخص نمی‌تواند تصمیم درست عاقلانه بگیرد

بلکه از روی احساسات شریک زندگی خود را انتخاب می‌کند که بعد از وارد شدن در زندگی، آن زمانی که دیگر شعله‌های عشق فروکش می کند تازه متوجه عیوب و اختلافات موجود می‌شوید که دیگر کار از کار گذشته است پس در جواب سؤال شما باید گفت نه عشق و نه ثروت، شما نباید هیچ‌کدام از این دو را معیار و ملاک کار خود قرار دهید بلکه باید تناسب‌های اصلی ازدواج را مدنظر بگیرید

و ببینید با کدام‌یک از تناسب‌های فکری اخلاقی و رفتاری و اعتقادی بیشتری برخوردار هستید چون این تناسب‌های هستند که ضامن خوشبختی و بقای زندگی زوجین هستند و طرفین با دیدن این تناسب‌ها روزبه‌روز به هم نزدیک‌تر و علاقه‌مند‌تر می‌شوند.


خلاصه با هرکدام بیشتر به معیارهای اصلی شما نزدیک‌تر بوده و موردپسندتان واقع‌شده باشد، اقدام کنید.
در آخر با توکل و توسل به خداوند متعال و اهل‌بیت عصمت طهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.

منبع : http://www.jonbeshnet.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۳۵
ravi 114
کاپیتان صداقت‌نیا

وبلاگ جدیدترین ها :

ماجرای کاپیتان صداقت‌ نیا

بیش از یک ماه است که از حمله ناجوانمردانه‌ی مدعیان حقوق بشر و مسلمان نمایان اسلام ستیز می‌گذارد. عربستان سعودی  با حمایت وطرفداری چند کشور عربی،‌ و مدعیان حقوق بشر بدون هیچ توجیه دینی و انسانی یک کشور مسلمان و عربی را مورد هجمه موشک های آمریکایی و اسرائیلی قرار داده است. این در حالی است  که خدای متعال در آیات متعددی مسلمان را به حفظ  وحدت و یکپارچگی و پرهیز از اختلاف و درگیری فرا خوانده است.

[1] این کشوراسلامی هر چند خود را خادم حرمین الشریف خطاب می‌کنند ولی در واقع می‌توان دولت مردان و حکومت ایشان را غلام حلقه بگوش کشورهای خونخوار آمریکا و اسرائیل معرفی کرد.

چرا که در این سالها شاهد بودیم اسرائیل به راحتی خون مسلمانان کرانه باختری را  بر زمین ریخت بدون اینکه با کمترین موضع گیری عربستان سعودی مواجه شود.

کمک به مستضعفان عالم وظیفه مسلمانان


در حالی که خدای متعال در آیات متعددی به دستگیری و کمک به نیازمندان امر فرموده است؛ کشور سعودی نه تنها از ریختن خون کودکان و زنان بی پناه شرمگین نمی‌شود بلکه هر گونه کمک انسان دوستان را به این کشور ممنوع کرده است.

کما اینکه در روز‌های که گذشت اجازه ورود کمک های بشر دوستانه ایران را به کشور یمن نداد و این خلبان و کاپیتان شجاع ایرانی بود که بدون توجهی به تهدیدهای خلبانان سعودی سعی در فرود آمدن در فرودگاه صنعا داشت.

ماجرای کاپیتان قهرمان( کاپیتان صداقت‌ نیا )


روز 8 اردیبهشت ماه برای بار سوم هواپیمای حامل تیم پزشکی ایران همراه با مقادیر قابل توجهی دارو و غذا به سمت یمن حرکت کرد وبعد از ۶۶۰۰ کیلومتر مسافت به یمن رسید وبه محض رسیدن به مرز عمان و یمن نیروهای آل سعود شروع به تهدید کردند و خواستند هواپیما برگردد.

ولی خلبان شجاع و بسیجی شرکت ماهان به تهدیدات آنها توجهی نکرد و تا نزدیکی صنعا رسید. در این حین هواپیمای جنگی سعودی به هواپیمای ایران نزدیک شد و سعی کرد هواپیما را به سمت خاک عربستان هدایت کند که با مقاومت خلبان شجاع ایرانی مواجه شد. هواپیمای شکاری سعودی برای تهدید و ترساندن اقدام به شلیک چف (نوعی مواد آتش‌زا با تکه‌های فراوان) نمود

که باز با بی توجهی خلبان ایرانی مواجه شد.خلبان ما ارتفاع را کم کرد تا در فرودگاه صنعا بنشیند اما جنگنده خبیث سعودی، ابتدای باند فرودگاه را بمباران کرد.

هواپیمای ما اجباراً برگشت ولی پس از چند دور در نزدیکی صنعا مجدداً به سمت فرودگاه برگشت تا با استفاده از قسمت باقی مانده باند فرود کند ولی مجدد فانتوم سعودی رذالت به خرج داد و بقیه باند را هم بمب باران کرد

تا هواپیمای ما نتواند بنشیند. لذا متاسفانه به تهران بازگشت ولی شجاعت و دلیری ایرانیان را به آنها نشان داد.جالب بود که بدانید درحالیکه شکاری سعودی چسبیده به بال هواپیمای ایرانی بود، سرنشینان هواپیما موبایل به دست از هواپیمای سعودی تصویربرداری می کردند.[2]

چند سوال مهم از مدعیان خادم الحرمین


1-مگر نه این است که خدای متعال در آیات متعددی امر به دستگیری از نیازمندان و بیچارگان نموده است.[3] مگر نه این است که در فرهنگ اسلامی کسی که به به فریاد مظلوم و مسلمان نیازمند نرسد، در حالی که توانایی این کار را دارد از زمره مسلمانان خارج است و شایسته نیست که نام او را مسلمان نامید؛

شما به چه مجوزی سد راه کمک رسانی به مسلمانان مظلوم یمنی می‌شوید. «من أصبح ولم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم؛[4] کسى که به فکر مشکلات برادران دینى خود نباشد مسلمان نیست، در این زمان بیش از هر زمان دیگر ملموس باشد.

2- مگر نه این است که در روایات اسلامی مسلمانان به منزله اعضای یک پیکرند که در صورت درمند شدن یکی سایر مسلمانان نیز محزون می شوند؟ حال آیا بعد از داغ دار شدن زنان و مردان بیشمار یمنی که به دست خلبانان نامرد سعودی عزا دار شده اند آیا وقت آن رسیده است که تن های شمما نیز به خاطر این رذالت و پستی به تنگ آید. مگر نه این است که در معتبر ترین کتب حدیثی شما این چنین نقل شده است:

«مثل المؤمنین فی توادّهم وتعاطفهم وتراحمهم بمنزلة الجسد إذا اشتکى منه شی تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمّى؛ [5]تمام مسلمانان عالم اعضاء یکدیگر هستند وهمه آنان بمنزله یک جسد مى باشند، که اگر عضوى از آن به درد آید سایر اعضاء نیز متأثّر خواهد شد».

___________________

پاورقی:

[1]. «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ؛[ آل عمران/103] همگان دست در ریسمان خدا زنید و پراکنده مشوید و از نعمتی که خدا بر، شما ارزانی داشته است یاد کنید :

آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دلهایتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شدید و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید ، خدا شما را از آن برهانید خدا آیات خود را برای شما اینچنین بیان می کند ، شاید هدایت یابید.»
[2].خبر گزاری مهر.
[3].«یا ایها الذین آمنوا أنفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض؛[ سوره /267] ای کسانی که ایمان آورده اید، از بهترین چیزهایی که بدست آورده اید و از آنچه از زمین برایتان بیرون آورده ایم، انفاق نمایید.»
[4].الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 163.
[5].مسند أحمد: 4/270.

منبع : http://www.jonbeshnet.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۲۶
ravi 114

کرامات شیخ صدوق قبل تولد و بعد از مرگ


شیخ صدوق


علمای بزرگ شیعه خود دارای فضائل و مناقبی بودند که پاک و بی‌آلایش زندگی کردند و درس پاک زندگی کردن را به ما آموختند. که یکی از این ستارگان درخشان را می‌توان رئیس المحدثین «محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی» مشهور به "شیخ صدوق" که در علم رجال و حدیث شناسی مردی بی نظیر بوده نام برد، که در سال 311 هجری در شهر مقدس قم متولد شد.


شیخ طوسی(ره) می‏گوید: «صدوق آبروی شیعه و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) بود. علما و فقهای شیعه در سال 355(ه ق) شاگردی او را می‏کردند در حالی که او در سنین جوانی بود. صدوق(ره) هفتاد واندی عمر کرد و با نوشتن کتاب‏های بسیار به تشیع و اسلام عزت بخشید.


اما از شاخصه‌های بارز و کرامات در زندگی شیخ صدوق می‌توان به چند مورد اشاره کرد:

1ـ تولد شیخ صدوق به دعای امام زمان (عج الله تعالی فرجه)


 عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می‌گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می‌داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد


تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.»
پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.


شیخ صدوق نیز، جریان ولادت خود را که با تقاضاى کتبى پدرش از محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت بوده، به صورت حدیث آورده و مى‏افزاید:


«در مورد خواسته تو، برایت دعا کردیم.و در آینده نزدیک دو فرزند پسر پر خیر وبرکت نصیب تو خواهد گردید.» پس از مدّتى، خداوند (عزّوجلّ) به دعاى حضرتش، دو فرزند به وى عطا نمود.که هردو فرزند از اساطین تاریخ شیعى بودند.


یکى از آن دو فرزند، شیخ صدوق بود که طلایه دار مکتب تشیع بود. و دیگرى برادر شیخ صدوق- حسین بن على- که وى نیز از فقهاى امامیه و استاد سید مرتضى و برادرش سید رضى موسوى بوده است. [1]

2ـ کتاب من "لایحضره الفقیه" صدوق از منابع چهارگانه کتب اصلی فقه شیعه

 فقه شیعه بر چهار کتاب استوار است که در اصطلاح، کتب اربعه و مصنفان آنها «محمودون ثلاث» یعنی «سه محمد» خوانده می‌شوند که عبارتند از:


الف: الکافی. از ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی می‌باشد. کتاب کافی بیش از 16 هزار روایت دارد.
ب: من لا یحضره الفقیه. از ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق می‌باشد. شیخ صدوق در این کتاب حدود 6 هزار روایت نقل کرده که عموماً درباره مباحث فقهی و احکام شرعی است.
ج و د: تهذیب الاحکام و الاستبصار تصنیف ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی است.
بنابراین شیخ صدوق، یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود. او با سفرهای زیاد در بلاد اسلامی و تألیفات بسیار ـ که بعضی، تعداد آنها را 300 عنوان نوشته اند

و با ارتباط با امرا و رجال و حضور در محافل سیاسی و علمی و در پرتو منطق قوی و وسعت معلومات و قلم و بیان رسا، موفق شد، مذهب تشیع اثنا عشری را ترویج و فقه و اصول و کلام شیعه را مدون نماید.

سالم ماندن بدن بعد از 900سال

وفات شیخ صدوق در شهر ((ری )) اتفاق افتاد پیکر مطهر وی در نزدیکی مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی «در شهر ری» به خاک سپردند. آن محل اکنون نیز با نام «ابن بابویه» زیارتگاه مسلمانان است . گرچه در طول تاریخ همواره آرامگاه مورد احترام شیعیان بوده ولی با حادثه ای که در حدود


یکصد و نود و هشت (198) سال پیش اتفاق افتاد، عظمت و اعتبار صدوق در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم شد و ارادت آنان نسبت به وی دو چندان گشت؛ که شرح آن واقعه مطابق نقل روضات الجنات دیگر کتب تاریخی بدین گونه است .


در سال 1238 (ه ق) در شهر ری باران زیادی بارید که بر اثر آن اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروکش کرد و شکافی در کنار آن پدید آمد. مؤمنان در پی اصلاح بر آمدند. هنگام خاکبرداری به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون بود، رسیدند.

وقتی که به سرداب وارد شدند، جسد را سالم یافتند. آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود، این خبر در سطح تهران پیچید تا آنکه سلطان وقت «فتحعلی شاه قاجار»  نیز از آن مطلع گشت . دستور داد تا سرداب را نپوشانند که خواهان در محل حاضر شدند.


جمعی از علما و سران مشاهده کردند. سپس دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و بنای ساخته شده و بر قبر را تجدد کردند. [2]

مرحوم آیت الله مرعشی نجفی کلامی‌را نیز در این مورد بیان می‌دارند که: 

مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند:  من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریبا پس از نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود.

 

منبع بیشتر برای مطالعه:

سایت اطلاع رسانی حوزه؛ علماء وبزرگان (قرن چهارم، ابن بابویه (شیخ صدوق)


منبع کپی : http://www.jonbeshnet.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۴۰
ravi 114

آیا میشه از اینترنت به بهشت رسید ؟


منبع :facenama.com/tavasool

237_3815.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۲
ravi 114